
گرداوری و ترجمه: عباس کیانلو
قسمتی از مصاحبهی جی. اس.ویریک با زیگموند فروید

فروید گفت: ” ایراد تو به حیوانات چیست؟ من جامعهی حیوانات را به جامعهی انسانی ترجیح میدهم.”
-چرا؟
” چون آنها خیلی سادهتر هستند. در آنها شاهد چیزی به نام ناتوانی ایگو در یکپارچهشدن و چندپارگی شخصیت نیستیم. آن یکپارچه نشدنی که نتیجهی تلاش بشر برای تطابق خودش با استانداردهای تمدن است، استانداردهایی که فراتر از سطح[قابل تحمل] مکانیسمهای عقلانی و روانی او است.
وحشیها به مانند حیوانات بیرحم هستند، اما بدجنسی انسان متمدن را ندارند. بدجنسی یعنی انتقام بشر از جامعه به خاطر محدودیتهایی که اعمال میکند. این انتقامجویی، به مصلحان اجتماعی و از طرفی به خرده گیران حیات میبخشد. یک وحشی ممکن است سر شما را از بدن جدا کند، شما را بخورد، یا شکنجه تان بدهد اما شما را در رنجی اندک ولی بی پایان رها نمیکند، آن طور که زندگی در یک جامعه متمدن با بشر انجام میدهد.
بسیاری از عادات و خصوصیات نامطلوب بشر مثل خدعه و حیلهگری، بزدلی، فقدان حرمت نفس، همه و همه آبستنِ تطابق ناکافی بشر با یک تمدن پیچیده است. اینها همه نتیجهی تعارض بین غرایز و فرهنگ است.”
قسمتی از مصاحبه با ژاک لکان

مصاحبهکننده: تفاوت بین روانکاوی و دیگر تکنیک های روان شناختی مختلف این است که روانکاوی تنها بر اساس راهنمایی یا مداخله های بدون بینش نیست. روانکاوی درمان کننده است…
لکان: روانکاوی آن چه را که قابل درمان است، درمان میکند. دالتونیسم(نوعی کور رنگی) یا حماقت را درمان نخواهد کرد، حتی اگر در نهایتِ امر، این دو با روان مرتبط باشند.
آیا این فرمولبندی فروید را میدانید که “هرجا آن بوده، من باید باشم”؟ سوژه باید بتواند در این موقعیت قرار بگیرد، یعنی جایی که دیگر در آن قرار ندارد و با این کلمه ناشناس که ما آن را “آن” میخوانیم جایگزین شود.
قسمتی از مصاحبهی سرجیو بنونوتو با آندره گرین

آندره گرین: مشکل فرنزی و رنک مربوط به انجمن بود. هیچ کدام از پیروان فروید و نه حتی خود فروید، ساختار روانکاوی را نادیده نگرفتند. اختلاف نظری زیاد بود و هنوز هم وجود دارد. هر پنج یا شش سال یک پیامبر یا مسیح جدید داریم، ولی هیچ کدام از آنها بنیانهای اساسی پروتکل روانکاوی را زیر سوال نمیبرند. هیچ کدام تعداد جلسات را کم نکردند- آن طور که لکان کم میکرد- برعکس همیشه تغییرات به سمت طولانی کردن جلسات است. هیچ یک موضع بیطرفانهی روانکاو را زیر سوال نبردند. هیچ کس سعی نکرد تا انتقال را دستکاری کند؛ و هیچ کس در کار درمان از اغوا یا حتی خشونت استفاده نکرد. لکان برخی از مریض هایش را کتک می زد.
بنونوتو: اما این قضیه مربوط به سال های پایانی عمر لکان است، زمانی که پیر و عجیب و غریب شده بود.
آندره گرین: نه خیر این طور نیست. نقل قول هایی از او دربارهی این رفتارهای خشن در ابتدای دههی ۱۹۷۰ وجود دارد…
بنونوتو: بله اما او در دههی ۱۹۷۰ بیشتر از هفتاد سال سن داشت.
آندره گرین: من مستنداتی دارم که او حتی قبل از آن مریض هایش را مورد بدرفتاری قرار میداد. لکان اجازه نمیداد چیزهای خاصی به او گفته شود و به شیوهی خشنی واکنش نشان میداد.
فروید
“زندگی در حالِ تغییر است. روانکاوی هم تغییر می کند. ما در ابتدای راه یک علم جدید هستیم”
در کتاب یک فنجان چای با بزرگان روانکاوی جهان، مباحث پیچیده روانکاوانه در قالب مصاحبه و گفت و شنیدی روان و تامل برانگیز با بزرگان روانکاوی ارائه شده است.
در این کتاب می توانید ۶ مصاحبه با زیگموند فروید، ژاک لکان، آندره گرین، توماس آگدن، اتو کرنبرگ و جویس مک دوگال را بخوانید.